بسمه تعالی


امروز صبح عزیزی زنگ زد و گفت دیدار با آقا را میای؟! گفتم بلههههه! گفت پس اسمتو رد میکنم!

امسال اگر بشود میشود دومین سالی که توفیق دارم در دیدار ماه رمضانی حضرت آقا با دانشجویان شرکت کنم. سال گذشته هم این توفیق حاصل شد.


این مطلب را که در ادامه میخوانید سال گذشته بعد از دیدار با امام جانمان نوشتم!


همسفره آقا - حاشیه ای از دیدار با رهبر عزیز انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم


1
یادش بخیر از قبل از اینکه دانشجو بشوم  هم همیشه در حسرت شرکت در دیدار رمضانی حضرت آقا با دانشجویان بودم! و به جد میتوانم بگم در این یکسالی که به عنوان مسئول بسیج دانشجویی دانشگاهمون شب و روز بی مزد و منت درگیر مسائل بسیج بوده ام -که این موضوع از بزرگترین افتخارات عمرم هست - انتظاری از سازمان بسیج دانشجویی نداشته ام جز اینکه کارت حضور در این دیدار رمضانی حضرت آقا را بهم بدهند! و خدا را صد هزار مرتبه شکر که این توفیق نصیبم شد.

ساعت 16 وارد خیابان فلسطین شدم و به سمت بیت رهبری حرکت کردم. کمی جلوتر دو نفر از دوستان را دیدم. سید طه سید عسگری (مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد دماوند) و آقای حشمتی. من کارت دیدار را صبح از ناحیه گرفته بودم. اما آنها منتظر بودند تا یکی دیگه از مسئولین حوزه ها بیاد و کارت را ازشون بگیره. جالبه بدونید که به کل ناحیه بسیج دانشجویی استان تهران فقط 10 تا کارت دیدار داده بودند! ناحیه ای که  43 تا دانشگاه و 43 تا بسیج دانشجویی دارد.
در این نیم ساعتی که معطل شدیم تا اون بنده خدا هم بیاد، توی پیاده رو خیابان فلسطین ایستاده بودیم. فضای خیابان فضای جالی بود. دانشجوهای برادر یا خواهر یکی یکی یا چندتا چندتا به سمت حسینیه امام خمینی بیت رهبری در حرکت بودند. شنیده بودم که هزار نفر دعوت هستند. از چهره ها معلوم بود خیلی خوشحالند که در این قحطی کارت و از بین خیل عظیم و میلیونی دانشجویان مشتاق سراسر کشور برای حضور در  این دیدار این توفیق نصیب آنها شده! چهره ها خیلی خوشحال بود. ما هم همین طور.

در این میان دانشجویان دیگری هم بودند که انصافا دل ما کارت به دست ها را کباب کردند. جماعتی که کارت نداشتند اما با زبان روزه آمده بودند جلوی درب حسینیه ایستاده بودند به هرکسی که رد میشد میگفتند آقا (یا خانم) کارت اضافه ندارید؟! بنده خداها کارت گیرشان نیامده بوده اما باز ناامید نشده بودند و آمده بودند بلکه کسی آمدنش را کنسل کرده باشه و از این راه بتونن وارد حسینیه بشوند.
یک خواهر چادری وقتی دیده بود من و سیدطه و آقای حشمتی یک کناری ایستاده ایم آمد و  گفت  کارت اضافه ندارید؟ گفتیم نه، اما  یکی از بچه ها قراره بیاد و کارت بگیره اگر دیر کرد و  نیامد میدیم به شما.بنده خدا چقدر امیدوار شد.
 نیم ساعت منتظر بود. و دیگه بهتره نگم وقتی آن رفیق ما آمد و امیدش ناامید شد، چه حالی داشت... امیدوارم به حق خانم فاطمه زهرا (س) همه دلهای مشتاقی که پشت درب حسینیه ایستاده بودن کارت گیرشان آمده باشد.



دشمنان و دگر اندیشان چه می فهمند حکایت عشق ما را به امام عزیزمان ؟

2
بار اولی نبود که به بیت رهبری میرفتم. بار اول عید فطر سال 87 با دوست عزیزم علی کرانی این توفیق نصیبم شده بود. بعد ها در یکی از دیدارهای 13 آبانی دانش آموزان و یک بار هم در دیدار رهبری با اقشار مختلف مردم قبل انتخابات مجلس نهم  توفیق حضور در حسینیه امام  خمینی و دیدار رهبری را داشتم. البته چند سال هم هست که در بعضی روزهای مراسم های فاطمیه و محرم بیت و نمازهای ظهر وعصر ماه رمضان شرکت میکنم. اما قطعا همه آن دیدارها با دیدار رمضانی آقا با دانشجوبیان فرق میکند! این دیدار یه چیز دیگه است.

برای ورود به حسینه سه بار آدم رو میگردن! سه خوان بچه های حفاظت بیت! و من همیشه از درب  ورودی بیت در خیابان فلسطین تا درب اصلی خود حسینیه امام خمینی را با ذکر صلوات برای تعجیل در فرج امام عصر(عج) و کسب توفیق ایستادن در صف بازرسی های تیم حفاظت امام زمانمان طی میکنم... انشاالله روزی توفیق آن هم نصیبمان بشود.

همراه سیدطه وارد حسینیه میشویم . دو سوم حسینیه پر شده است. نیمی از فضا هم پارتیشن زده اند و در پشت پارتیشن ها سفره های افطار در حال پهن شدن هستند! ساعت 4 و نیم است. تعداد دیگری از دوستان دبیرستانی و دوستان بسیجی را در حسینیه می بینم. با سید دنبال جایی میگردیم که بهترین زاویه دید را نسبت به صندلی خالی حضرت آقا داشته باشد.ساعت 5 حضرت آقا تشریف میاورند...
جمعیت به یکبار منفجر میشود! همه به سمت جلو حرکت میکنند و فریاد میزنند؛ "صلی علی محمد نائب مهدی آمد"
جمعیت شعری را هم از قبل آمده کرده است که بعد از شعار های اولیه خوانده میشود.شعر زیبایی است.



خدا را شکرکه  بار دیگر آن چهره زیبا و خندان امامم را دیدم.
3
بعد از شعر ، نوبت مجری است. مجری پشت تریبون متن خوبی را میخواند.بعد از آن ، یکی یکی 12 نفر از دانشجویان برای صحبت پشت تریبون می آیند. از نماینده تشکل های دانشجویی گرفته تا نماینده فعالان قرآنی و اردوهای جهادی و نخبگان علمی و انجمن های علمی. هر کدام بیش از 15 دقیقه صحبت کردند. صحبت های خوبی هم مطرح شد.
 صحبت های تشکل های دانشجویی سیاسی سیاسی بود. بخصوص که نفر دوم نماینده انجمن اسلامی پشت تریبون رفت. تشکلی با سابقه حرکات براندازنه و فتنه گرانه و تندروی های عجیب و غریبشان! دوستانی که پیگیر مسائل تشکل های دانشجویی هستند تندروی ها و فتنه گری های این تشکل را به خوبی در یاد دارند. بگذریم که خودشون اسم همه این کارهایشان را انتقاد میگذارند و جالبتر اینکه آخرشم از عدم وجود آزادی و فضای امنیتی می نالند! نماینده انجمن صحبت هایی را در مورد فتنه 88 مطرح کرد که البته بعد از او نماینده بسیج دانشجویی و نماینده اتحادیه انجمن های اسلامی مستقل به خوبی جوابش را دادند . جوابی که با تکبیر دانشجویان همراه شد. خود حضرت آقا هم در صحبت هایشان به مسائل سال 88 اشاره کردند.


این صحبت های سیاسی تشکل هایی که نظراتشان 180 درجه ضد همدیگر هست؛ آنهم در محضر رهبر انقلاب یکی از شیرینی های این دیدار است. کجای دنیا چنین چیزی را سراغ داریم؟ کجای دنیا شخص اول کشور چنین گوش شنوایی برای حرفهای دانشجویان دارد. اونم دانشجویانی با هرنوع سلیقه و دیدگاه.
یکی دیگر از نکات جالب این بخش موضوعی است به نام چفیه آقا! چفیه ای که آرزوی هر مومن انقلابی است آن را از حضرت آقا هدیه بگیرد. سه نفر از دانشجویان زرنگی کردند و وقتی بعد از صحبت شان خدمت آقا رسیدند،چفیه را گرفتند! تا جایی که مجری مجبور شد بگویددوستان لطفا چفیه درخواست نکنند!



خدایا ما چگونه شکرگزار نعمت ولایت فقیه باشیم؟
4
بعد از سخنان دانشجویان نوبت به سخنان امام عزیز امت رسید. حدود یک ساعت به اذان مانده بود. دانشجویان و تشکل های دانشجویی یکسال منتظر چنین لحظاتی هستند. حضرت آقا سخنان مهمی را مطرح کردند. سخنانی که من اسم آنها را میگذارم " نقشه راه " .
مخاطب این سخنان هم دانشجویان بودند هم دیگران . بخصوص قسمتی که ایشان به فتنه 88 اشاره کردند که بازتاب گسترده ایم داشت.

"
* نباید در هیچ شرایطی از آرمانگرایی دست برداشت،نه هنگام پیروزی های شیرین نه هنگام هزیمتهای سخت.

*  اگر نیروى قدرت فکرى و بدنى و جسارت خطشکنى‌ جوانها، نباشد ما به آرمانها دست پیدا نخواهیم کرد.
* درفتنه88 اگر خدا کمک نمیکرد و گروه‌هاى مردم به جان هم مى‌افتادند، میدانید چه اتفاقى مى‌افتاد؟کشورهای منطقه را ببینید...
* در جلسات خصوصی میگویند تقلبی رخ نداده بود،پس چرا کشور را دچار آن ضایعات کردند؟ چرا عذرخواهی نمیکنند؟
* ما آرمانگرایی را صددرصد تأیید میکنیم، دیدن واقعیتها را هم صددرصد تأیید میکنیم
*
جدا کردن مسائل اصلى از فرعى، مسائل درجهى یک از مسائل درجهى دو، سرگرم نشدن به مسائلى که از اولویت برخوردار نیستند و شناختن این مسائل، از عرصههاى شور و شوق دانشجوئى و دانشگاهى است.
*مطالعات عمیق اسلامی از توصیه های همیشگی بنده به دانشجویان است.

"

5
بعد از سخنان آقا نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم. آقا ماه رمضانی نه تنها نماز را اول وقت خواندند بلکه نافله بین مغرب و عشا هم ترک نشد! از دوستم علی که پارسال در این دیدار شرکت کرده بود شنیده بودم که اگر میخواهی همسفره آقا بشوی وقت نماز در صف های آخر بایست ( اینجا تنها جایی است که همه برای حضور در صف های آخر نماز با هم رقابت دارند نه صف اول!!)  . بعد که نماز تمام شد سریع به سمت سفره های افطار برو و بشین سر سفره ای که اولش میز وصندلی دارد(جایی که برای آقاست). ما هم دقیقا این توصیه ها را مو به مو عمل کردیم و توفیق شد افطار همسفره آقا باشیم! این افطاری بهترین افطاری عمرم بود. چای ، خرما ، نان ، پنیر و سبزی . فقط همین! شام هم پلوقیمه.
فکر میکنم دیگه جای توضیح نداره که ما هم سفره ای های آقا در تمام حین افطار کردن نگاهمون به سمت آقا بود!



به رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره  تو حجت  موجه  ماست