قل انما اعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادا

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

بابا جونم

بسم الله الرحمن الرحیم

1





آری. علیرضای احمدی روشن، در آغوش "آقا" آرام بگیر. بغل کن آقا را.
خامنه ای دیگر پدر توست.خامنه ای پدر مهربان همه فرزندان مظلوم شهداست.و علیرضای چهار ساله ،تو چند روزی است فرزند شهید شده ای...

محکم در آغوش بگیر پدر را. پدر هم خوب نوازش میکند فرزندش را... خوش به حالت علیرضا ،پدر چقدر قشنگ تو را روی پاهای خود نشانده است...

2




آری.آرمیتای رضایی نژاد پنج ساله.تو هم خودت را برای آقا خوشگل کن. حتما اگر پدر خودت می بود، نازت میکرد ومی گفت چه دختر خوشگلی دارم.آری،آقا هم حتما این را به تو گفته اند. تو هم فرزند شهیدی و آقا پدرمهربان توست.

آرمیتا خوش به حالت که پدر بر گونه هایت بوسه زدند. آرمیتا. نقاشی ات را به پدر نشان بده...
آخه خامنه ای بابای توست.

3
چقدر کیف میکنم که حضرت آقا بعضی از مواقع خطاب به جوانان می گویند فرزندان عزیز من!. گفته باشم آ،علاوه بر فرزندان شهدا امام خامنه ای پدر ما هم هست.او بابای ملت است... بابای مهربان خیلی ها حتی در خارج از ایران.

دعای مولا(عج) در حق شما مستجاب ،بابای مهربان و دوست داشتنی ما! ما پیش خدا وانشاالله در روز ظهور خورشید گواهی خواهیم داد شما چقدر خوب بابایی ما را کردی ...


۰ نظر
ایمان ایرانی

در محضر حضرت علامه مصباح

بسم الله الرحمن الرحیم....

ذوالشهادتین امام(ره)، علامه زمان


همیشه یکی از راه های شناختن شخصیت ها ،میتواند مراجعه به سخنان بزرگان دیگر در مورد ان شخصیت باشد.سخنان بزرگان در مورد علامه فیلسوف آیت الله مصباح یزدی:
 

"اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا، این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می کند...» این جملات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در تجلیل از شخصیت «آیت الله محمدتقی مصباح یزدی» است. درست در همان دوره منتهی به زمان ایراد این سخنان بود که جریان نفاق، جنگ رسانه ای سنگینی در تخریب چهره این عالم دردمند و مبارز به راه انداخته بود؛ جریانی که در نهایت با فتنه گری در سال 88 نقاب از چهره برانداخت و صحت سخنان و مواضع استاد مصباح در آن سالها را در عمل به اثبات رساند. رهبر معظم انقلاب پس از آنکه در سال 78 فرمودند: «بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم.» حمایتهای خود را از این عالم بصیر انقلابی همچنان ادامه دادند و در حالی که موج تخریبها علیه ایشان همچنان ادامه داشت، یک سال بعد در جمع دانشجویان طرح ولایت فرمودند: «این هجوم های تبلیغاتی که به شخصیت های برجسته و انسان های والا و بااخلاق برجسته وارد می کنند، نشان دهنده اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاس گزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند! حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آن جا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است. دشمن آن جا را می شناسد و به مقابله اش می آید. با مرحوم شهید مطهری هم همین جور برخورد کردند.» برای کسانی که پای درس علامه طباطبایی نشسته بودند و سالها هم بحث و هم درس استاد مصباح بودند مقایسه او با شهید بزرگوار مرتضی مطهری چندان غریب نبود؛ آنها خود، از زبان علامه شنیده بودند که «مصباح در میان شاگردان من مثل انجیر در میان سایر میوه هاست؛ چرا که فکر او هیچ چیز دورانداختنی و زایدی ندارد.» مطهری قهرمان مبارزه با التقاطهای عصر خود بود و با مارکسیسم در ستیز؛ مصباح نیز قهرمان مقابله با لیبرالیسم، پلورالیسم و دیگر افکار التقاطی جریانات غربزده.

 

آیت الله مصباح علاوه بر نقش روشنگری در برابر جنگ تمام عیار فکری و فرهنگی دشمن با نشر عقاید عقلانی ناب اسلام به عنوان پشتوانه تئوریک نظام اسلامی شناخته می شود؛ رهبر معظم انقلاب در سال 84 این «منبع فکر و اندیشه بی غل و غش معارف اسلامی» را عقبه تئوریک نظام دانستند و خطاب به مسؤولان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه فرمودند: «مجموعه اى از متفکران، علما، و سابقه دارها در امر دین...عقبه تئوریک نظام هستند و آن را تشکیل مىدهند...الان ما در حوزه قم علمایى داریم، بزرگانى داریم، صاحبنظرانى داریم، اندیشه پردازان یا تئوریسینها و ایدئولوگهایى داریم، ما شخصیت علمىِ فکرىِ روشنفکرىِ برجستهاى مثل آقاى مصباح یزدى را در قم داریم.»

 

یکی از شاگردان حضرت امام نقل می کند: «در اوایل نهضت حدود سال 41 و 42، شخصی از حضرت امام اجازه می خواست؛ برای این مسأله باید دو نفر شهادت می دادند. آیت الله مصباح که شهادت دادند امام فرمودند: شهادت ایشان کافی است ایشان ذوالشهادتین است و شهادتش به جای دو شاهد پذیرفته می شود.» شهید والامقام بهشتی در نامه ای خطاب به استاد مصباح چنین آورده است: «دوست عزیز سلام بر شما و بر دوستان و رفقای یکدل... در پى ساعت دنجى بودم که بتوانم با آقاى مصباح که «مصباح دوستان» است با فکرى فارغ گفتگوکنم.»

مرحوم آیت الله مشکینی در اوج تهمتها و تخریبها علیه استاد مصباح در دوران اصلاحات، درباره ایشان فرمود: «حوزه ها باید دهها سال سهم امام بخورند، هزاران نفر در اینجا تحصیل کنند تا در هر عصری یک یا چند نفری نظیر آیت الله مصباح به دست آید. اگر ده نفر عالم بزرگ در حوزه پیدا کنید، یقیناً یکی از آنها آیت الله مصباح است. ما به عظمت او معتقدیم، ما او را دوست داریم، او یکی از خزانه های وجودی ماست، یکی از بزرگان حوزه ماست، بنده خودم علاقه به این آقا دارم، برای اینکه شمشیر برنده اسلام در مقابل کفر است، لذا خیلی با او دشمن هستند. علامت اینکه این شخص همراه با اسلام است و فداکار اسلام است همین فراوانی حمله ها علیه ایشان است.» در همان زمان علامه حسن زاده املی هم در دفاع از شخصیت آیت الله مصباح فرمود: « آقای مصباح انسان زحمت کشیده ای است. من با ایشان همدرس و همبحث بوده ام، خدا را شاهد می گیرم که پشت سر ایشان نماز می خوانم. از دیشب که این مطلب (اهانت کاریکاتوریست روزنامه آزاد) را شنیدم حالم دگرگون است.»

 شخصیتی که رهبر حکیم انقلاب او را مطهری زمان نامیدند و فیلسوف متأله آیت الله جوادی آملی در مورد او گفته است: «روحی له الفداء»، بی شک وجود کم نظیری است که پی بردن به عمق افکار و اندیشه هایش نیاز به پژوهش و تدقیق عالمانه دارد تا در پس حجابهای معاصرت مستور نماند و مبنا و مصباح حرکتهای بصیرت افزای جریانات انقلابی قرار گیرد".


2
در محضر علامه مصباح


یکشنبه دوهفته پیش توفیق شد در نمازخانه مدرسه علمی پژوهشی امام خمینی(ره) در شهر مقدس قم همراه جمع زیادی از دانشجویان شرکت کننده در دوره آموزشی طرح ولایت(سطح 1) خدمت حضرت علامه مصباح یزدی رسیدیم! از شب قبلش که خبر این دیدار را به ما دادند، شخصا خیلی اشتیاق داشتم که شخصیت بزرگواری مثل علامه مصباح را که تعریف های منحصر به فرد حضرت آقا وبزرگان دیگر را در موردشان خوانده بودم وهمیشه از مواضع ونظرات بسیار خوب اعتقادی وسیاسی ایشان استفاده ها میکردم از نزدیک ببینم.

حدود هزار نفر دانشجوی بسیجی بودیم. بعد از چند دقیقه انتظار آیت الله تشریف آوردند. صلی علی محمد یاور رهبر آمد. صلی علی محمد عمار رهبر آمد.

ایشان را تا حالا از نزدیک ندیده بودم. بسیار پیر هستند(حدود 80 سال سن دارند). سخنانشان را با دعای فرج شروع کردند واولین چیزی که ازشان یادگرفتم توجه خاصی بود که به نظر می امد در حین خواندن دعا دارند...

بعد از دعا وخوش آمد گویی به ما و تبریک دهه فجر،اندکی تامل کردند وبعد فرمودند:این روزها که با خودم فکر میکنم میبینم انصافا جای امام(ره) چقدر خالیه...! وبعد شروع کردند به سخنانی در مورد انقلاب وبیداری مسلمانان دیگر. البته در همان ابتدا نکته خاصی گفتند!فرمودند اعتقاد شخصی بنده اینکه امام(ره) الان در این فضا حضور دارند!وبعد با لبخند گفتند حالا شما میخواهید باور نکنید ولی این اعتقاد قلبی بنده است.تودل خودم گفتم که ایشان چیزی میبینند که حکما ما نمی بینیم.

توفیق بود 45 دقیقه برایمان صحبت کردند.جدا از سخنان خوبی که عرض کردند واستفاده کردیم خیلی هم توجه داشتم که به  رفتارهایشان هم دقت کنم. بخاطر همین خیلی حواس جمع بودم! اولین چیزی که از علامه بسار مشهود بود-چه در مدل حرف زدنشان چه در رفتارشان- تواضع ایشان بود.

در اواسط سخن شخصی که کنار ایشان بود آمد ومیکروفن را کمی به دهان ایشان نزدیک تر کرد. بعد از چند دقیقه دوباره شخص دیگری-از مسئولین موسسه بود به گمانم-آمد وباز سعی کرد میکروفن را نزدیک تر کند! این بار علامه عکس العمل نشان دادند! وبا خنده وحالت شوخی به کسی که میکروفن را نزدیکتر کرده بود گفتند، فایده نداره مشکل از پیری ماست!جمعیت خندیدند(یعنی اگر صدا ضعیفه با نزدیکتر کردن میکروفن کار درست نمیشه مشکل از پیریه!)
بعد عرض کردند من افتخاردارم که سرباز کوچکی برای رهبر باشم.افتخار سربازیش را دارم اما دیگه از ما گذشته وپیر شده ایم! جمعیت صلوات فرستادند!

علامه خاطره هایی از سفرهای قبل انقلاب شان به مصر وسوریه هم و سفرشان به آمریکا تعریف کردند که بسیار جالب بود.

خلاصه این دیدار وتوفیق حضور در محضر آیت الله مصباح یزدی(حفظه الله)یکی از خاطره انگیز ترین روزهای عمرم بود...

3
منتظر مطالب بیشتر از جمله،مطلب "در محضر علامه مصباح2" ومسائل انتخاباتی مربوط به این عالم بزرگوار در روزهای آینده باشید!
۰ نظر
ایمان ایرانی

امام آمد! امام آمد!

بسم نور


بهمن 57 امام آمد.آمد وبه ما جرئت توفان داد.توفان برعلیه همه بدی ها وسلام به همه خوبی ها. امام امد وبه ما حیات داد.
 امام خمینی(ره) بهمن 57 بعد از استقبال باشکوه مردم در بهشت زهرا (س) سخنرانی کرد.استقبال میلیونی ان روز مردم از امام خیلی حرفها داشت اماشاید مهمتر از آن اسقبال تاریخی این بود که ایا این مردم بر حرف 12بهمن 57 خود خواهند ایستاد یا نه ایا فشار های وحشتناک دشمنان باعث خواهد شد این مردم از عهد خویش برگردند؟...

من 12 بهمن57 هنوز به دنیا نیامده بودم! اما روزی شبیه 12بهمن را 27مهر در قم دیدم. روزی که ارزشش شاید بیشتر از 12بهمن باشد. زیرا که این مردم بعد از 32 سال مقاومت وپایداری هنوز این چنین عاشقانه در خط ولی  هستند مانند12بهمن!




 
پیشتر قسمت اول ودوم سفرنامه 27مهر89قم را در وبلاگ نوشته بودم. در پاراگراف اخر نوشته قبلی نوشته بودم:

از مسیر 5 کیلیومتری استقبال من دو کیلومترش را قبل از ورود رهبر دیدم. از همان چهارراه بازار تا تقریبا میدان جهاد پیاده روی کردم. یکی از هدفهایم از سفر  برای خودم این بود که چهره به چهره بتونم عاشقان امام را ببینم...
تا زمان رسیدن رهبر، به جایی که ما استاده بودیم، که تقریبا دوساعتی طول کشید کارم همین بود. وصحنه های زیبایی دیدم. حتی قشنگ یادمه که چند جا بغضم گرفت. بغضم گرفت از این همه اشتیاقی که مردم  فقط برای چند لحظه دیدن رهبرشون داشتند .از شور و حرارات جوانهای قمی که با چه انگیزه ای شعر میدادن." صل علی محمد نایب مهدی امد" " خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست" ،"از تو به یک اشارت از مابه سر دویدن".
چندجا بغضم گرفت از اینکه پیرزنها وپیر مرد ها زیر افتاب نشسته بودند وبا عکسی که از رهبر به دست داشتند با تو به اندازه ی یک دنیا حرف میزدند. بغضم گرفت وقتی حضور انبوه روحانیت را دیدم وقتی برای بیعت با مقتدایشان امده بودند. وقتی پیر وجوان مردم شهر را در انتظار استقبال از رهبر  میدیدم. وقتی بچه های کوچیک را میدیدم که با چه ذوقی سر اینکه کدومشون عکس قشنگ تری از رهبر دارن مسابقه میگذاشتند...

(قسمت سوم)


سرانجام "انتظار" به پایان رسید! از سرو صدا وشادی مردم متوجه شدم که حتما ماشین آقا داره نزدیک میشه.به نظر می رسید ماشین آقا تا جایی که من ایستاده بودم،دویست سیصد متری فاصله داشته باشه. اینکه این چند دقیقه تا رسیدن ماشین حضرت آقا چطوری گذشت را خودم هم نمی دانم!! سی چهل نفر از بچه بسیجی های هیکلی حدودا 20 متر جلو ماشین حضرت آقا می دویدند وبا شور حرارات خاصی راهنمایی مهمی میکردند:بچه ها و زنها برن عقب وگرنه له میشنود!! بلوایی به پا شده بود! سروصدای شادی مردم وشور اشتیاق جمعیت خیلی زیاد بود. خلاصه بهتون بگم اون همه نظمی که قبل از آمدن آقا وجود داشت در کمتر از چند دقیقه همه بربادرفت! دیگه  نه از بچه های بسیج خبری بود نه از سربازهای نیروزی انتظامی همه قاطی مردم برای دیدن حضرت اقا از سروکول هم بالا میرفتن!

 ماشین آقا تنها چند متر با من فاصله داشت که... آن چهرiی آشنا و زیبا را دیدم...آرام چون اقیانوس.و لبخند به لب برای مردم دست تکان میداد. از روی نرده ها پریدم این طرف! خیلی ها هم مثل من! عملا اون طرف خیابان که کلی نرده کشیده بوند ونیروی انتظامی گذاشته بودند که کسی نرود پر از جمعیت شده بود!  پره های گل بود که از طرف خانمها -که عقب تر و اون طرف نرده ها ایستاده بوند -به سمت ماشین پرتاب میشد.صحنه های زیبا وبه یاد ماندنی بود .




چسبیده بودم به ماشین!کنار شیشه طرف رهبر. ولی ماشین آقا متاسفانه از حرکت باز نمی ایستاد و من تنها چند ثانیه تونستم کنار شیشه طرف حضرت اقا باشم ازدحام شدید جمعیت به کنارم زد! گفتم تلاش کنم باز خودمو برسانم به آقا اما عمرا نمیشد! سوزش شدیدی در سینه ام احساس میکردم که هم بخاطرفشار جمعیت بود هم اینکه مجبور بودم بدوم. باز تلاش کردم اما سرانجام بیخیال شدم،با خودم گفتم بیاکنار الان خفه میشی!

خودم را کمی اینطرف تر کشاندم .ماشین رهبر تقریبا 20 متری جلوتر از من بود.جمعیت هم همین طور پشت ماشینشان حرکت میکردند وشعار میداند!" این همه لشگر امده به عشق رهبر امده"، "خامنه ای کوثر است دشمن او ابتر است" "ما همه سرباز توییم خامنه ای گوش به فرمان توییم خامنه ای"


پشت ماشین آقا چندین ماشین دیگه هم حرکت میکردند! راستی ،یک ماشین هم فکرکنم وانی چیزی تواین مایه ها بود! جلو ماشین آقا بود که 50 تا عکاسو دوربین به دست رو به ماشین آقا در حال عکاس گرفتن وفیلم برداری بودند!
دوکلیومتر مسیر ازجایی که من در خیابان 19 دی رهبر را دیدم تا حرم حضرت معصومه را پشت سر آقا حرکت کردیم والبته چه افتخاری بهتر از این...


ماشین آقا بعد ها در تلویزیون دیدم در چهارراه بازار عملا از حرکت ایستاده بوده ودرمیان ازدحام استقبال کنندگان گیر کرده بوده!!





این روز آنقدر شیرین بود برام که اصلا نمیخوام در مورد خستگی وسختی هایی که کشیدم حرف بزنم!سرانجام به حرم رسیدم.جمعیت چندده هزار نفر هم همراه من بعد از استقبال در خیابان امدند تا به جمعیت بسیار عظیمی که از صبح در میدان آستانه -چسبیده به حرم حضرت معصومه- منتظر آمدن امام امت بودند بپیوندند.خیابانهای منتهی به میدان آستانه غرق جمعیت بود من حدود یک ربعی کنار یک روحانی جوان ایستاده بودم به انتظار، تا بتونم برم در محل سخنرانی.

آقا بعد ازاستقبال-که بعدهافهمیدم 80  دقیقه طول کشیده است!- به حرم میروند برای زیارت وبعد علما در مسجد بالا سر حرم به ایشان خوش آمد گویی میکنند. کمی هم استراحت میکنند وباز برای یک سخنرانی مفصل... !
جمعیت یک صدا فقط یک شعار میداد: "صلی علی محمد، نایب مهدی آمد"
 


   

۰ نظر
ایمان ایرانی

پیچ بزرگ تاریخی، آغاز دوران جدید

بسم الله الرحمن الرحیم



حضرت امام خامنه ای(مدظله):

این قرن، قرن اسلام است

بشریت از همه مکاتب و ایدئولوژیهای مادی اعم از مارکسیسم، لیبرال دمکراسی و ناسیونالیسم سکولار عبور کرده و در آغاز دوران جدیدی است که بزرگترین نشانه آن، توجه ملتها به خدای متعال، استمداد آنها از قدرت لایزال الهی و اتکای ملتها به وحی است.

قیام ملتهای منطقه علیه دیکتاتورهای وابسته، جزئی از مبارزه بشریت با دیکتاتوری جهانی صهیونیستهاست و جامعه بشری با پشت سر گذاشتن پیچ بزرگ تاریخی، از سیطره این دیکتاتوری خطرناک رها می شود و این تحول عظیم براساس وعده صادق پروردگار، به آزادی ملتها و حاکمیت ارزشهای معنوی و الهی منجر خواهد شد.



یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ‏ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ‏

جوانان بیداری اسلامی...اندکی صبر سحر نزدیک است...




  

۰ نظر
ایمان ایرانی