بسم الله الرحمن الرحیم


شب عاشورا باز در بی آر تی خیابان ولیعصر به سمت هیئت حرکت میکردم که اتفاق دیشب تکرار شد. چه به سر این مملکت دارد میاید؟ به کی شکایت کنیم؟ شب عاشورا و اینقدر وقاحت؟ در اتوبوس خانمی با چند دوست پسر شریفش ایستاده بودند. من هم ایستاده بودم. آن خانم جوان در قسمت خانم ها بود و آن پسرها در قسمت آقایان کنار قسمت خانم ها. دختره روسریش کاملا افتاده بود.واقعا مونده بودم که این چه وضعیه. اما این بار قضیه از شب گذشته متفاوت بود چون این بار طرف حکما به پشتوانه چند دوست پسرش کشف حجاب کرده بود و ازین کار احساس امنیت میکرد.

چند لحظه با خودم مکالمه میکردم...  من باید به وظیفه ام عمل کنم. ... اگر اون سه پسر بهت بد و بیراه گفتند و دعوا شد چی... خب بشود چه باکی از دعوا و فحش خوردن برای خدا؟ بذارم بی حیایی و کشف حجاب عادی بشود و سکوت کنم؟... اگر چاقو در آوردند و زدن چه؟... شب عاشوراست.اینهمه دعای شهادت کرده ام. چه بهتر که ...


اتوبوس باز هم شلوغ بود اما باز کسی هیچ حرفی نمیزد به آنها! بسم الله و ذکر لاحول و لا قوت الا بالله گفتم و رفتم جلو. آقا این خانم با شما هستند؟ پسره برگشت سمتم و گفت بله. گفتم پس بهشون بگید حجابشو درست کنه. قبل ازینکه پسره بخواد حرفی بزنه دختره روسریش رو کشید رو سرش. اون دو پسر دیگه هم هیچ حرفی نزدن. منم برگشتم سر جای خودم.


توی هیئت شب عاشورا همه ذکر قشنگی میگفتند: امشب شهادت نامه ی عشاق امضا میشود...

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

روز عاشورا باز هم یک مورد نهی از منکر داشتم. خیلی برام سنگینه حرمت دسته ی عزای سید الشهدا را هم کسی نگه نداره. بعد از راهپیمایی 13 آبان و تشییع شهدا به سمت میدان امام حسین(ع) فرمانده پلیس تهران را در میدان دیدم. با جمعی از محافظ ها و همکاراش آمده بود برای عزاداری. منتها من فرصت را مغتنم شمردم. ده دقیقه وقتش را گرفتم و باهاش محاجه کردم! اون میگفت و من میگفتم. صحبت های خوبی کرد و تضمین داد نیروی انتظامی با جدیت به وظیفه خودش عمل میکند.

به نظرم صحبت هاش جنبه انتشار عمومی نداره وگرنه براتون میگفتم.